وبلاگ :
<-------عشق^شعر^نفس-------->از يه دخترايروني
يادداشت :
مرگ بابا بزرگترين غم من
نظرات :
20
خصوصي ،
92
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شيطان
شايد زياد مرسوم نباشه كه شيطان ابراز هم دردي كنه ولي به مطلبي كه مي نويسم خوب توجه كن شايد اندكي از هجر نا خواسته و خدا خواسته!ات كمشه شايد به نوعي زبان حال پدرت نيز باشد.......
ديدمت که بر سر قبرم آمده بودي و فاتحه اي خواندي و سري به نشانه تاسف تکان دادي و رفتي...رفتي و ندانستي که نمي داني زنده کيست و مرده به که اطلاق ميشود..رفتي و نفهميدي که قبر چيست و به چه کسي اسير و مدفون ميگويند.
کاش مي توانستي ببيني که من آسوده و فارغالبال٬مختار و مجاز به انجام هر کاري هستم و هرکجا که بخواهم در لحظهاي٬ميروم....کاش ميتوانستي بداني که اين شما هاهستيد که قيد و بندهاي زندگي اسيرتان کرده و تکرارهاي اين دنيا شمارا در منجلاب مرگ ذهني و فکري٬دفن و غرق کردهاست...کاش ميتوانستي درک کني که اين من بودم که بخاطر هر لحظه مردنت٬٬ناآگاهيت و سادهانگاريت سر را به نشانه تاسف تکان ميدادم و رفتنت را نگاه ميکردم ....کاش ميفهميدي که در دنياي شما زندگان٬مردگي٬زندگي است....کاش ميدانستي که به واقع٬مردن همانزندگي است...........اگر فرصتي شد باز هم بهت سر ميزنم شي
طان59