باز کن پنجره را غنچه ها پژمردندتو چرا سنگ شدي؟باز کن پنجره را با همين دست تهيروي خاکستر سرد به سه نيت بنويس
همه ي چلچله ها برگشتندخاک جان يافته استگل سرخ ميرويد
سلام سلامممممم
خوبين عزيزم [گل][گل][گل]
ايول داري جونم
راستي نظرت در مورد لينک چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر نمي کني من منتظرتونم [زبان][قلب][گل]
باي تا هاي [بدرود]
عيدتون مبارك
سال خوبي داشته باشيد
سلام
عيد شما مبارك باشه
منتظر حضور شما هستم
بدرود
سلام سوسن جون يادته چقدر ميومدي كوي وفا
يادت نره منتظرتم...
بسيار مطالب متنوع و جالب هستند . اميدوارم مستمر باشه .
خوشحال ميشم فرصت شد به وبم سربزنيد .
همواره سبز
سلام سوسن خانم
مي شناسي
يه زماني زياد مي اومدم تو وبلاگت اما از وقتي كه پرسين بلاگ رو هك كردن نتونستم سر بهت بزنم آخه خبر نداشتم تازه متوجه شدم
خوشحال مي شم بياي طرفم
منتظر حضور سبزت هستم
چي بگم که ابري و بارون نمي شيدرد و مي فهمب درمون نمي شيخيلي وقت که مي بيني زير آوار جنون منو رو مي بيني و بي روح مي شيدل ديونه خراب مي کنيچرا مثل قديما درمون نمي شيسر به سحرا مي زاريمنو تنها مي زاري لاله باغ کدوم کوچه شده اي چرا بين گل ها پنهون نمي شيوقتي که بارون مي زنه شاخه ها مي شکني دل تنها چرا تو با صداي گنجشک ها پريشون نمي شيمنو مي بيني هيرون نمي شيچي بگم از پاکي و بگم داغ تو رو چي بگم داري آتيش مي گيري و چيزي نمي گيمن که هر شب قصه عشق رو تو گوشت مي خونم
تو بزرگي دل به دنيا بزرگت زدم دل زخمي ناله اشک فنانکنه غصه ليلي رو داريبراي همينه که مثل مجنون نمي شي