عشق يعني خدمت بي منتي ؛ عشق يعني طاعت بي جنتي
گاه بر بي احترامي ، احترام ؛ بخشش و مردي به جاي انتقام
عشق را ديدي خودت را خاک کن ؛سينه ات را در حضورش چاک کن
عشق آمد خويش را گم کن عزيز ؛ قوتت را قوت مردم کن عزيز
عشق يعني مشکلي آسان کني ؛ دردي از درمانده اي درمان کني
عشق يعني خويشتن را گم کني ؛ عشق يعني خويش را گندم کني
عشق يعني نان ده و از دين مپرس ؛ در مقام بخشش از آيين مپرس
هر کسي او را خدايش جان دهد ؛ آدمي بايد که او را نان دهد
در تنور عاشقي سردي مکن ؛در مقام عشق نامردي مکن