سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از یه دخترایرونی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

افسوس!!!!!!!

    نظر

سلام به همه دوستان واقعآممنونم از نظرات شما  دیگه منو کامل شرمنده کردید حالا از این به بعد زودتر آپ میکنم بازم منتظر نظرات همتون هستم مرسی

یقین دارم که چشمام یادت رفته و دیگه نمیشناسیم ... پس می ترسم !
احساس می کنم آغوشت به من متعلق نیست ... پس می لرزم !
فکر می کنم هرگز دوسم نداشتی و نخواستی بفهمی که چرا ... پس می گریم !
دلم می خواد قاطع و محکم نگام کنی و بگی :
نترس عزیزم ! هنوز چشمات یادم نرفته که دیگه نخوام توشون نگاه کنم ...
آرزو دارم نرم و محکم بغلم کنی و بگی :
نلرز قشنگم ! هنوز آغوشم مال هیچکسی نیست که نتونی توش خودتو گرم کنی ...
دوست دارم سرم رو بزاری روی سینت و بگی :
گریه نکن ملوسم ! هنوز دلم سنگی نشده که با اشکای گوله گوله تو آتیش نگیره ...
 

دخترک تنها (سوسن)1


به زبون نیاوردیم

    نظر

یه شب اومدی ساده و آروم . نشستیم با هم حرف زدیم . از خودمون گفتیم از مشکلاتمون از دلتنگیهامون از تنهاییهامون .    
    به زبون نیاوردیم ولی قرارمون این شد که همیشه در یاد هم باشیم     
    به زبون نیاوردیم ولی به هم قول دادیم برای هم پشت محکمی باش    
    به زبون نیاوردیم ولی عهد کردیم که با هم مثل یه آینه باشیم اینقدر صاف که بشه زشتی ها و زیباییهامونو توی دل هم ببینیم .     
    به زبون نیاوردیم ولی قسم خوردیم که از هم جز به هم پناه نبریم     
    به زبون نیاوردیم ولی تصمیم گرفتیم با هم کامل بشیم    
    به زبون نیاوردیم ولی خواستیم به همدیگه آرامش هدیه کنیم     
    به زبون نیاوردیم ولی از خدا خواستیم توی این دوستی به ما کمک     
    به زبون نیاوردیم ولی با نگاه همه چیزهارو به هم گفتیم .     
    تا اینکه یه شب اومدی به زبون آوردی که باید برم ؛ به زبون آوردم که چرا ؟    
    به زبون آوردی که باید بدون من زندگی کنی ؛ به زبون آوردم سخته     
    به زبون آوردی که قرارمون این بود که در یاد هم باشیم ؛ به زبون آوردم که مگه میشه به یادت نبود     
    به زبون آوردی که قول دادی محکم باشی ؛ به زبون آوردم که بدون تکیه گاه نمیشه محکم بود     
    به زبون آوردی که دیگه نمیشه . دیگه وقتشه از هم دور بشیم ؛ به زبون آوردم که هیچ وقت یادت از من دور نمیشه     
    به زبون آوردی که موافقی که همه چیز تموم شه ؛ به زبون آوردم که اگه تو میخوای من چیکاره ام     
    به زبون آوردی بعد از من چیکار میکنی ؛ به زبون آوردم که زندگی میکنم
با همه چیزهای خوبی که برام گذاشتی

     
    نگات کردم ، نگام کردی     
    سکوت کردم ؛ سکوت کردی     
    لبخند زدم ؛ لبخند زدی     
    گفتی پس برم ؟     
    هیچی نگفتم     
    گفتی حرفی نداری ؛ نمیخوای چیزی بگی . حرف آخر ؟    
    گفتم دوست دارم .     
    گفتم تو چی حرفی نداری ؟     
    هیچی نگفتی     
    گفتم دوستم داری ؟    
    گفتی نه .     
    لحظه آخر بود . هردو ساکت . هردو مات و هردو در انتظار ...    
    با نگاهم پرسیدم : همین ؟    
    و تو زیر لب زمزمه کردی این رسم روزگاره .    
    هردو یک نفس عمیق کشیدیم تا بگیم میتونیم . تا بگیم محکمیم    
    دستامون ؛نگاهمون و راهمون از هم جدا شد و خلاف جهت هم قدم برداشتیم     
    نگاهم برگشت تا کاسه چشمم آب بریزه پشت پات و نمیدونستم که چشمای تو هم خیس خیس شده بودند وقتی که تو هم همون دم برگشتی تا رفتن منو به باور بشینی     
    و تازه فهمیدیم ما با هم و برای هم گریه کرده بودیم

دوستانی که  می خوان تبادل لینک و لوگو کنن لطفآ ابتدا لینک یا لوگوی من رو قرار  بدن  بعد   تو قسمت نظران بنویسن ممنونم ...


پروازرا به خاطربسپار منم یه روز می پرم از پیشت!!!

    نظر

سلام خدمت همه دوستان !

وای خیلی غیبت داشتم آره!!!

متاسفم خوب امروز می خوام یه شعر با حال بذارم حالا ببینم شاید خوشتون اومد راستی صبح داشتم بازدید ها رو چک می کردم دیدم تو پارسی بلاگ اولم خودم باورم نمی شد ولی به شما تبریک می گم میسی

چرخ در حسرت وا ماندن اسب
اسب در حسرت وا ماندن مرد گاریچی
مرد گاریچی در حسرت مرگ......

اگه یه شقایق بودم که هر روز صبح روی قشنگ تو رو موقع آب دادن به یاس ها میدیدم

اگه باد بودم ، وقتی با لذت به یه دشت از شقایق نگاه میکردی زلفاتو شونه میکردم

اگه آبشار بودم ، کنارم مینشستی ، به صدام گوش میدادی

اگه رودخونه بودم ، از کنارت میگذشتم ، غم هاتو با خودم میبردم

اگه پرستو بودم هر روز خبرای خوب برات میاوردم

اگه یه قاصدک بودم ، آرزو هاتو بهم میگفتی ...

این دفعه می خواهم فقط تو رو صدا کنم...تویی که از همه به من نزدیکتر و از همه از دلم دورتری...!

ای...دلم می خواد گریه کنم....اخ...چی می شد اگه تو می فهمیدی درد سینه من چیه...

می دونم مثل همیشه ادعا می کنی میدونی...ولی...ولی...نه برو...آره دروغ می گی...

نمی دونی...تو نمی دونی...وای...اونفدر حرف در سرم هست که نگو ولی حالم از حرف زدن به هم می خورد....

نمی دونی...نمی دونی...الان احساس میکنم یه کوه جلوی نفسهام رو گرفته...ای..یکی به دادم برسه...خدا....

تو را سپید و هر چه جز تو را سیاه میکشم

به چشم تو که میرسم سه بار آه میکشم

گلی؟ ستاره ای؟پرنده ای؟ فرشته ای؟ چه ای؟

تو کاملی،تو را شبیه قرص ماه میکشم.....

لیلی دیوونه.....!!!!!!!!!!!

بای عزیزانم!!!!!


مگذار که عشق به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !

toona

مگذار که عشق به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !

مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود.

عشق عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دگرگون شدن.

تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟

عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .

جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست .

احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز .

بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند......................

موفق باشید وسرافراز با ثبت نام در**اینجا** در انجمن های سوسن عضو شوید


وقتی تورفتی!

    نظر

          

وقتی تو رفتی شمع روشن شبهایم خاموش شد ،
پنجره رو به زیبایی و رو به آغوش
مهربانت بسته شد ، چشمه لبم خشک خشک شد ،
و آغوشم تنها بهانه تورا می گرفت!
وقتی تو رفتی آتش غم دوری و فاصله در وجودم شعله ور شد ،
آسمان چشمانم ابری و دل گرفته شد و غروب غمگین عشق
در آسمان قلبم نشست!
وقتی تو رفتی دنیا برایم عذاب شد ،
و ثانیه ها برایم پر ارزش تر از گذشته شدند!
وقتی تو رفتی نگاهم دائم به ثانیه ها و لحظه های
زندگی بود تا هر چه زودتر بگذرد و
دوباره تو را در کنارم خودم احساس کنم!
وقتی تو رفتی همدم من پرندگان شدند و
رفیق شب و روز من تنهایی شد!
تو که رفتی شهر برایم غربت شد ،
و خانه برایم یک زندان پر از شکنجه و عذاب شد!!
تو که رفتی چشمانم همیشه در حال بهانه گرفتن بود ،
و دستهایم همیشه لرزان!
تو که رفتی هیچ حسی در وجودم نبود ،
و تنها آروزی تورا از خدای خویش داشتم!
وقتی تو رفتی هر روز به یاد تو و به فکر تو بودم
و هر شب نیز اگر خوابی به این
چشمهای خسته من می آمد خواب تو را میدیدم!
وقتی تو رفتی تنها به پایان جاده زندگی می اندیشیدم ،
و تنها نگاهم به پایان جاده که به
تو میرسم و تو را در آغوش خود میگیرم بود!
تو که رفتی من مانند ساحلی بودم که
در کنار دریای پر از عشق منتظر امواج محبت تو
بودم!وقتی تو رفتی ، نام سفر برایم یک کاووس وحشتناک شد
و دیگر از هر چه سفر بود
نفرت داشتم!تو که رفتی قلمم بر روی کاغذ خیسم
تنها از دوری و از رفتن تو مینوشت!
تو که رفتی عاشقی برایم پر درد تر و غمگین تر از گذشته شد !
وقتی تو رفتی هر زمان که پرستوها بر فراز
آسمان دلم پرواز میکردند به آنها می گفتم
سلام عاشقانه مرا به تو برسانند
و روزی تو را همراه با خود بیاورند
********************************************
دوستان عزیزم بازم سلام روز زن ومادر را به همه شما عزیزانم تبریک میگم
ببخشید یه خبرم واسه دوستان داشتم انجمن های این وبلاگ از 3 روز پیش شروع به کارکرد اگه دوست داشتید میتونید در این انجمن ها ثبت نام کنید ومطالب زیباتون رو ارسال کنید تا در اختیار همه دوستان قرار بگیرداین انجمن ها با بیش از 30 مطلب مختلف در همه ی زمینه ها منتظر حضور گرمتان است امیدوارم با وجود شما عزیزان بتونم این انجمن ها رو پربار وپرنشاط کنم
**برای ورود به انجمن ها کلیک کنید**
ممنونم از حمایت وهمکارتون بازم منتظر رد پای عاشقونه ی شما در وبلاگ هستم با تشکر از اون کسانی که هیچ وقت منو تنها نگذاشتند موفق باشد وعاشق!


امکانات مجانی سوسن خانم

    نظر

با عرض سلام به همه خوانندگان این وبلاگ راستش خودم باورم نمیشه در عرض 2 ماه این همه بازدید ممنونم از حضورتان وقربان قدمتان همیشه سبز و جاودان بمانید وحالا سه امکان واسه وبلاگ نویسان گذاشتم که شاید کمکی به حالشون باشه این دفعه شعر رو بیخیال شید و دقیقآ مطالب زیر رو بخونید

ساخت لوگوی مجانی:بسیاری از دوستان در قسمت نظرات درخواست لوگوی مجانی کرده اند باشه من می سازم ولی قوانینی هم داره همچین مجانی مجانی هم نیست عزیزانی که لوگو می خواند باید یه سری چیزا رو رعایت کنند باید در قسمت نظرات همین نوشته مشخصات لوگوی خودشون رو که عبارت است از بکگراند لوگو ونوشته های روی لوگو که از چهار کلمه بیشتر نباشد رو واسم بنویسند و اگه عکسی هم دارند که باید در لوگو باشه به صورت میل به ایمیلم بزنند در ضمن در قسمت نظرات حتمآ بنویسید عکس رو به ایمیلت فرستادم ولی یه چیزه مهم من هیچ توقعی نسبت به این کارم ندارم ولی شما هم باید لوگوی منو تو وبلاگتون قرار بدید درسته تا منم به عنوان یه دختر یه کمی به کارم دلگرم شم پس اگه مشخصات لوگو رو نوشتید حتمآ لوگوی منم بذارید آها یادم نبود راست میگی ها راست کلیک که بستس برای کپی لوگو ولی واسه اینم فکر کردم در قسمت لوگوی وبلاگ یه کادر هست روی اون کادر یه مربع سبز کوچک هستش رو اون اگه کلیک کنی لوگوی من در ذخیره میشه بعد هرجا دلت خواست در لوگوها از ویرایش قالب وبلاگت پیست کنو اینم به بگم دوستانی که لوگوی منو قرار ندن لوگوبراشون ساخته نمیشه لوگوها از سه تا هشت روز آماده میشه

:بسیاری از دوستان در قسمت نظرات درخواست لوگوی مجانی کرده اند باشه من می سازم ولی قوانینی هم داره همچین مجانی مجانی هم نیست عزیزانی که لوگو می خواند باید یه سری چیزا رو رعایت کنند باید در قسمت نظرات همین نوشته مشخصات لوگوی خودشون رو که عبارت است از بکگراند لوگو ونوشته های روی لوگو که از چهار کلمه بیشتر نباشد رو واسم بنویسند و اگه عکسی هم دارند که باید در لوگو باشه به صورت میل به ایمیلم بزنند در ضمن در قسمت نظرات حتمآ بنویسید عکس رو به ایمیلت فرستادم ولی یه چیزه مهم من هیچ توقعی نسبت به این کارم ندارم ولی شما هم باید لوگوی منو تو وبلاگتون قرار بدید درسته تا منم به عنوان یه دختر یه کمی به کارم دلگرم شم پس اگه مشخصات لوگو رو نوشتید حتمآ لوگوی منم بذارید آها یادم نبود راست میگی ها راست کلیک که بستس برای کپی لوگو ولی واسه اینم فکر کردم در قسمت لوگوی وبلاگ یه کادر هست روی اون کادر یه مربع سبز کوچک هستش رو اون اگه کلیک کنی لوگوی من در ذخیره میشه بعد هرجا دلت خواست در لوگوها از ویرایش قالب وبلاگت پیست کنو اینم به بگم دوستانی که لوگوی منو قرار ندن لوگوبراشون ساخته نمیشه لوگوها از سه تا هشت روز آماده میشه

دعوتنامه ی جی میل و پرشین گیگ برای شما

فقط کافیه تا در قسمت نظرات بنویسید منو اینویت کن به پرشین گیگ حدود 100مگا بایت هاست مجانی برای عکس و برنامه های شما)ا )

و یا اگه جی میل میخواید بنویسید منو اینوایت کن به جی میل(یه ایمیل از طرف گوگل که حدود 2 گیگابایت فضا میده ) بعد از 24 ساعت شما هم اینویت میشید ولی حتمآ ایمیلتونو بنویسید چون نامه ی اینویت به ایمیلتون میاد موفق باشید سوسن خانم بای

سه برابر شدن آمار وبلاگ شما: برای این کار کافیه شما لینک باکس زیر رو در وبلاگتون قرار بدید و لینکی به من ارسال کنید در قسمت ارسال لینک لینک باکس لینک شما ثبت میشه وشما شاهد افزایش جالب آماره خود خواهی بود روزی تا دویست نفر به آمارت اضافه میشه (هنگام ارسال لینک تمام فیلدها رو انگلیسی پرکنید در غیر این صورت وبلاگتون قرار بدید و لینکی به من ارسال کنید در قسمت ارسال لینک لینک باکس لینک شما ثبت میشه

 


عشق یعنی.....

    نظر

           

عشق یعنی رهایی.رهایی از همه وابستگیها.یعنی رسیدن به خدا....وقتی یه قناری کوچیک توی قفس داری،هر روز با دیدن پرهای زرد قشنگش و با شنیدن صدای دلنشینش،دلت پرواز میکنه،آرامش میگیره...یه کم که بگذره،کم کم بهش عادت میکنی.به اینکه هر روز صداش رو بشنوی،هر روز قشنگیش رو ببینی.......اما یه روز میرسه که میبینی حست عوض شده،یه رنگ و بوی دیگه گرفته.احساس میکنی بدون اون نمی تونی زندگی کنی...با خودت فکر میکنی که اگه در قفس باز بمونه و اون بره،دل تو هم باهاش میره و تو بدون دل میمیری....میخوای فقط مال خودت باشه.حتی نمیخوای دیگران از صداش لذت ببرن،چون میترسی از دستش بدی.....اون وقته که فکر میکنی عاشق شدی....عشق....همون کلمه ملکوتی و رویایی،همون حس قشنگ که همیشه دوست داشتی بهش برسی...و حالا که به دستش آوردی،میخوای هرجور شده،با چنگ و دندون،اونو حفظ کنی...حتی به قیمت زندونی کردنش توی قفس!!!....(اما این عشق نیست)زمانی عاشقی،زمانی میتونی ادعا کنی عشقت واقعیه که رهاش کنی...در قفس رو باز کنی و بذاری پرنده قشنگت پرواز کنه...آزاد آزاد...بذاری اونقدر بره که تو انتهای آسمون ببینیش...مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه و اگه برگشتنی باشه،برمیگرده.و اون وقته که عشق شکوه و عظمتش رو نشونت میده و تو واقعا خوشبختی....اما اگه برنگشت........بسپاریش دست خدا....بذاری اینقدر پرواز کنه تا به اون جایی که میخواد برسه.به همون جایی که دل کوچیکش شاد باشه و احساس سعادت کنه.و تو.................درسته که دیگه مال تو نیست و برای تو آواز نمی خونه...درسته که تحمل نبودن و نداشتنش خیلی سخته...اما اگه اون راضی و خوشحاله،تو هم باید از خوشبختی و شادی اون خوشحال باشی.و باز هم براش آرزوهای زیبا داشته باشی....اگه تونستی این کار رو بکنی،تونستی به یه احساس خدایی برسی،تونستی حتی وقتی ترکت کرد،بازم این حس قشنگ رو توی دلت حفظ کنی و عشقت رو بهش ابراز کنی.........اون وقته که میتونی ادعا کنی عاشقی و به عشقت افتخار کنی...(سرخ رو باشی از این عشق و سرافراز بمونی ) میدانی!؟ دیشب باز باران می بارید...گمان کردم که شاید توگریسته باشی.دلم گرفته بود...باز هم برای چشمانت دلتنگ بودم.نمیدانم ولی هرگاه خورشید قصد رفتن میکند به یادتو می افتم..چشمانم مملو از اشک میشود و گویی آن زمان چشمان تورا هم بارانی می بینم...کاش هیچ گاه چشمانت را بارانی نبینم

برای حمایت از من کلیک کنید